اس ام اس عاشقانه و رمانتیک جدید ویژه بهمن ۹۱
دلتنگی احساس قشنگیه وقتی ، اونی که دوستش داری فراموشت نمیکنه
…
در آرزوهایت مرا جا کن ، چون من در زیباترین دعاهایم تو را یاد کردم …
…
دلم خوش بود :
اگرچه دستانش در دستانم نیست ، دلش که با من است !
وقتی دلش با من است یعنی تمام او از آن من است …
اما حالا نه دستانش در دستانم هست نه دلش با من !
چقدر سخت است تحمل اینکه به یکباره تهی شوی از او …
…
گاهی سکوت علامت رضایت نیست شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض…
…
“آدم” باش ، “هوا”یم را داشته باش …
مگذار در این “هوا”ی بی کسی “حوا”ی “آدم” دگر شوم …
..
نگذاشتی این “من” عاشق به “تو” برسد …
عیبی ندارد فقط دست از سر پلک هایم بردار ، بگذار به هم برسند …
از وقتی رفته ای عجیب “بی خواب” شدهام !
..
همیشه نباید زد…
گاهی اوقات هم باید خورد “حرف ها را”…
…
شاطر می گوید :
تا نوبت شما بشود ، تمام شده …
سال هاست که می دانم تا نوبت من برسد ، تمام شده ام …
…
خیلی سخته که مخاطب یکی باشی ولی هیچوقت براش خاص نباشی !
…
کنج گلویم قبرستانیست پر از احساس هایی که زنده به گور شده اند به نام بغض !
…
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند … اما تو !
…
با عشق باریدم اما چه حیـــــف که با چتر آمدی …
…
فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد …
فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد …
فقط رفت … فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت : راحت شدم …
اس ام اس عاشقانه و رمانتیک جدید ویژه بهمن ۹۱
دلتنگی احساس قشنگیه وقتی ، اونی که دوستش داری فراموشت نمیکنه
…
در آرزوهایت مرا جا کن ، چون من در زیباترین دعاهایم تو را یاد کردم …
…
دلم خوش بود :
اگرچه دستانش در دستانم نیست ، دلش که با من است !
وقتی دلش با من است یعنی تمام او از آن من است …
اما حالا نه دستانش در دستانم هست نه دلش با من !
چقدر سخت است تحمل اینکه به یکباره تهی شوی از او …
…
گاهی سکوت علامت رضایت نیست شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض…
…
“آدم” باش ، “هوا”یم را داشته باش …
مگذار در این “هوا”ی بی کسی “حوا”ی “آدم” دگر شوم …
..
نگذاشتی این “من” عاشق به “تو” برسد …
عیبی ندارد فقط دست از سر پلک هایم بردار ، بگذار به هم برسند …
از وقتی رفته ای عجیب “بی خواب” شدهام !
..
همیشه نباید زد…
گاهی اوقات هم باید خورد “حرف ها را”…
…
شاطر می گوید :
تا نوبت شما بشود ، تمام شده …
سال هاست که می دانم تا نوبت من برسد ، تمام شده ام …
…
خیلی سخته که مخاطب یکی باشی ولی هیچوقت براش خاص نباشی !
…
کنج گلویم قبرستانیست پر از احساس هایی که زنده به گور شده اند به نام بغض !
…
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم و دیگران یاد عشقشان می افتند … اما تو !
…
با عشق باریدم اما چه حیـــــف که با چتر آمدی …
…
فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد …
فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد …
فقط رفت … فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت : راحت شدم …
…
تو که نباشی با چتر هم که قدم میزنم ، گونه هایم خیس میشود …
…
با “یکی بود یکی نبود” شروع می شود این قصه …
با “یکی ماند ، یکی نماند” تمام !
یکی من بودم یا تو ، مهم نیست …
مهم قصه ایست که تمام می شود !
…
دلم آسمان “جمعه” است، می گیرد و نمی بارد !
…
گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛ شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !
…
اگر نهایت دوست داشتن در یک قطره باران است ، من دریا را تقدیم تو میکنم
…
غروب غمت را به هر قیمتی خریدارم ، چون طلوع شادیت را از ته دل دوست دارم
…
نون و پنیر و نمک … جیگر منی با نمک … عشق و صفا ، محبت … I love you به شدت
…
به یمن آمدنت هزاران ستاره در آسمان آبی دلم درخشید ، تو اولین و آخرین حکایت بی انتهای عشقی
…
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند … صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند … یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست … امروز به یاد کیست که یادم نمیکند
…
من به پرواز نمی اندیشم ، به تو می اندیشم ، به تو که بهتر از اندیشه یک پروازی